مقاله بررسی روشهاي تدريس علوم اجتماعي

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی
مقاله بررسي روشهاي تدريس علوم اجتماعي در 12 صفحه ورد قابل ويرايش

كمك كردن به بچه ها در كاوششان در پي دانش يك هدف اساسي همه نوع آموزش است،‌ مخصوصاً آموزش مطالعات اجتماعي،‌كه قسمتي از برنامه درسي مورد نظر براي تدريس شدن به بچه ها درباره ماهيت آنان،‌جهان و روابط انساني است.

بچه ها آگاهي از همه رشته هاي علومي اجتماعي را در امر يادگرفتن دربارة‌ انسان و جهان نياز دارند. اما مدارس چگونه مي توانند همه آن چيزهايي كه براي دانستن و درك كردن جهان پيچيده وجود دارد را طوري كه جهان ما از حقايق و اطلاعات پر شود به نوجوانان آموزش دهند؟

حقايق

همه حقايق تاريخ، جغرافي يا علم اقتصاد را بررسي مي كنيد. اينجا بايد ميليونها حقيقت كه بچه ها مي توانند از هر يك از اين علوم اجتماعي ياد بگيرند وجود داشته باشد. حقايق يا دانستن چيزهايي كه اتفاق مي افتد هر روز زياد مي شود. در سال 1962 انجمن آمريكايي جوامع علمي و انجمن ملي براي مطالعات اجتماعي تا 2000 صفحه كامل از حقايق را در كتابها، روزنامه ها و گزارشاتي كه هر لحظه در جايي از جهان منتشر شده بود را نشان دادند. به خاطر افزايش هميشگي تعدادشان،‌فكر تدريس مطالعات اجتماعي با توجه به حقايق غير واقع بينانه است.

همچنين،‌ همه حقايق ارزش دانستن يا تدريس ندارند. با تغيير جهانمان ،‌رشد تكنولوژي و تغيير فرهنگها، ارزشها و نگرشها، حقايق مي توانند خيلي فوري در مورد مفيد بودن بي اعتبار شوند. اكثر ما مي توانيم با دقت مقداري از حقايق به خاطر سپرده شده كه مدت طولاني از پذيرش آنها نگذشته را به خاطر بياوريم. «نمي توانيم موضوعات را خلق كنيم و نمي توانيم آنها را نابود كنيم،» «هفتاد و شش عنصر وجود دارند» يا «مردم هرگز نمي توانند به ماه دسترسي يابند به دليل اينكه خيلي زياد از ما دور است. و اين ها به ما كه براي حفظ كردن پايتخت كشورهاي خارجي تلاش مي كنيم باز هم با حقايق ديگر پاداش داده اند - امروزه هيچ كشوري بدون پايتخت نمي تواند وجود داشته باشد.

در يك روش ، تدريس مطالعات اجتماعي خيلي آسانتر خواهد شد،‌اگر هدف آموزش دادن حقايقي از رشته هاي علوم اجتماعي تاريخ، جغرافي ، علم اقتصاد و غيره مي باشد، زيرا بچه ها مي توانند به آساني حقايق را حفظ كنند. اما چون آنها براي نوجوانان معني كمي دارند، و چون با تجارت بچه ها ،‌ارتباط خيلي كمي دارند،‌حقايق فوراً فراموش مي شوند. اغلب وقتي كه نوجوانان از طريق فرستادن حقايق به حافظه تدريس شده اند،‌آنها بيشتر دوست دارند چيزهايي را كه با صحبت كردن تدريس شده است را طوطي وار تكرار كنند - آنها مي توانند از بر بخوانند،‌اما بچه ها و طوطي ها هيچ آگاهي يا دركي از آنچه آنها مي گويند ندارند.

مفاهيم

بچه ها به يك ذخيره حقايق از هر يك از رشته هاي علومي اجتماعي در دسترسشان نياز دارند. بدون حقايق بچه ها احتمالاً در هنگام يادگيري و درك كردن مشكل دارند. حقايق به آجرهاي ساختمان تشبيه شده اند. اين حقايق براي ساخت آنها خيلي ضروري است،‌اما حقايق مثل يك مجموعه از آجر ها به به كاربردن ،‌جمع آوري كردن و سازماندهي در داخل يك كل با معني نياز دارند يادگيري بوسيله جمع آوري و سازماندهي كردن حقايق رشته هاي علوم اجتماعي ، و يادگيري از طريق به كاربردن آنها براي يادگرفتن چيزهاي جديد،‌ به نظر مي رسد در جهان امروز از يادگيري ساده حقايق مهمتر باشد، نيازهاي بچه ها را براي جمع آوري و سازماندهي كردن حقايق شناسايي كنيد. امروزه معلمان علوم اجتماعي يه جاي يادگيري حقايق روي پروراندن تكوين تمركز مي كنند. بر عكس حقايق، مفاهيم نظم و ترتيب پديد مي آورند و به زندگي معني مي دهند. آنها براي سازماندهي حقايق و اطلاعات براي بچه ها و كمك كردن به آنها براي آسان كردن زندگي شان كار مي كنند.

مفاهيم، بر عكس حقايق هميشه بايد با معني باشد. كلوس مير و ريپلي تعريف كرده اند يك مفهوم را به عنوان :‌

يك ساخت ذهني يا انتزاعي بوسيله حالت معني دار روان شناختي، سازمان دادن و توانايي منتقل كردن شناخته شده است كه يك فرد را قادر به انجام كارهاي زيرمي سازد(1) درك كردن موضوعات و وقايع متعلق به طبقه يكسان و همچنين تميز دادن از چيزها و وقايع متعلق به طبقات ديگر، (2) درك كردن ساير مافوق هاي مرتبط،‌هم تراز و مفاهيم ثانوي در يك سلسله مراتب ،‌(3) فراگرفتن اصول و حل مسايل مرتبط با مفهوم و (4) يادگيري مفهومهاي ديگر با سطح پيچيدگي يكسان در زمان كمتر.

مفاهيم مثل يك قفسه بايگاني ذهني به بچه ها براي سازماندهي و طبقه بندي كردن تجربياتشان در داخل واحدهاي بامعني خدمت مي كنند. بدون يك ذخيره، به خوبي ذخيره مفاهيم بزرگسالان ، بچه ها مجبور خواهند شد هر رويارويي با محيط را به طور جداگانه پردازش كنند. با تصاحب كردن مفاهيم يك سيستم تفكر وجود دارد كه از طريق تداعي عمل مي كند. طبقه بندي ها بوسيله چيزهايي براي مرتب كردن پاسخهاي نسبتاً يك دست بوسيله يك مجموعه هماهنگ از محركها شكل گرفته اند. مفاهيم براي كمك كردن به يادگيري بچه ها به روشهاي زير عمل مي كنند:

1- آنها به سازماندهي ذهني فرد و كنار هم چيدن روشن اطلاعات بوسيله ربط دادن آنها در يك واحد يا عقايد كلي كمك مي كنند.

2- آنها به يك فرد براي تفسير كردن ،‌بررسي كردن، كشف كردن و ضميمه كردن اطلاعات و تجارب جديد كمك مي كنند.

3- آنها به يك فرد براي فكر كردن و رسيدن به درك كامل جهانش و درك كامل تغييراتي كه او با آن مواجه است كمك مي كنند.

4- آنها كمك مي كنند كه مردم به شكل زباني با يكديگر ارتباط برقرار كنند؛ به هر حال، چون مفاهيم فردي شده اند، آنها همچنين مشكلاتي را در ارتباط مؤثر بوجود مي آورند.

5- آنها وقتي كه به مردم براي يادآوري مشخصاتي كه مورد نياز هستند كمك مي كنند به عنوان سرنخها عمل مي كنند.

6- آنها با نظم بخشيدن به تجارب بوسيله ربط دادن و در نظر گرفتن معاني در ميان و بين اطلاعات و تجارب ظاهراً ناهم خوان به حيات انسان كمك مي كنند.

به هر حال، مفاهيم مثل حقايق همه چيزي نيستند كه بچه ها براي يادگرفتن و درك كردن جهانشان نياز دارند. بچه ها همچنين به يادگرفتن براي پي بردن به روابط ميان مفاهيم نياز دارند. يك تعميم به يك گفته اشاره دارد كه يك رابطه را بين دو مفهوم يا مفهوم هاي بيشتر پديد مي آورد يا نشان مي دهد. «به هر حال، تعميمها به جاي بيان چيزي بوسيله تك كلمه يا عبارت،‌گزارش يك قانون عمومي يا اصول كه ممكن است در موقعيتهاي مختلفي كه مشخصه هاي مشترك دارند بكار رفته باشند را در بر مي گيرند. تعميمها دستورالعملهايي را كه افراد فعاليتشان را اداره مي كنند بوجود مي آورند. آنها از مفهومها يا گزاره هاي ابتدايي حقايق پيچيده تر هستند». آنچه در زير مي آيد مثالهايي از تعميمها هستند: خلاقيتهاي جديدي كه به تغييرات منجر مي شوند،‌انسانهايي كه زندگي شان را تغيير مي دهند كه روي شرايط موجود پايه ريزي شده است،‌مردم جهان وابسته به هم هستند.

به كار مي رود نمي دانند.

5- مشكلات تشخيص . مشكلاتي جهت تشخيص مفاهيم براي نوجوانان وجود دارد. ممكن است بچه‌ها بدون داشتن يك مفهوم، قادر به صحبت كردن باشند به عنوان يك مثال، بچه 5 ساله راجع به تأثيرات جاذبه زمين روي فاصله اش با «ماه» بحث كرده بود. اتفاقي شنيدن گفتگوي شان موجب مي شود كه يك معلم تصور كند كه بچه ها مفهوم‌هاي نسبتاً درستي از جاذبه زمين در اختيار دارند. با اين همه وقتي كه از همان بچه‌ها سؤال شد كه هر چيزي پايين مي افتد، آنها پاسخ دادند. «البته نه برخي چيزها بالا مي افتند» . برعكس، ممكن است بچه ها قادر به توصيف كردن يك واقعه،‌چيز يا وضعيت نباشند براي اينكه آنها مفاهيم نسبتاً دقيقي را دارند. براي مثال ممكن است بچه‌ها مفهوم هاي نسبتاً درستي از مشاركت، خانواده و جامعه داشته باشند اما آنها ممكن نيست قادر به بيان كردن عقايدشان براي ديگران باشند.

مفهوم ها به عنوان يك پايه براي برنامه درسي

«چون مفهوم ما عنصر تفكر هستند، تدريس خوب هميشه خودش را با فهم مفهوم مربوط مي كند. تحريك تفكر يك هدف كاملاً پذيرفته شده تدريس است و مفهوم هاي بچه ها دنيااش از تفكر هستند» در مجموع براي كمك كردن بچه ها كه حقايق و يادگرفتن را سازمان دهند، مفهوم ها به عنوان يك طرح براي سازمان دادن برنامه درسي مطالعات اجتماعي خدمت مي كنند. بانكس پيشنهاد مي كند كه سلسله مراتب مفهوم‌ها مي توانند براي به وجود آوردن واحدهاي برنامه درسي مطالعات اجتماعي به كار روند. مفهوم هاي كليدي رشته هاي گوناگون مثل تاريخ، جغرافي،‌علم اقتصاد و تعليم و تربيت بين المللي مي توانند براي سازمان دادن مفهوم ها براي آموزش دادن مطالعات اجتماعي خدمت كنند.

در هر يك از رشته هاي علوم اجتماعي، مفهوم ها و تعميم ها مي توانند شناسايي شوند و اينها مي توانند از ساده ترين ، عيني ترين به مهفوم هاي انتزاعي تر، پيچيده تر مرتب شوند. اين نظم ساختار يك محتوا را مشخص مي كند و يك طرح كلي روي چيزي كه حقايق و اطلاعات ساخته مي شوند فراهم مي كند. وقتي كه مفهوم ها و تعميم هاي اصلي، كليدي در يك رشته شناسايي شدند،‌يك تمركز براي تدريس يا يك نقطه شروع براي سازمان دادن، تلفيق كردن و بناكردن تجارب يادگيري شناسايي شده است. بدون شناسايي مفهوم هاي كليدي در تاريخ، جغرافي،‌علم اقتصاد، تعليم و تربيت بين المللي و ديگر رشته هاي علم اجتماعي، تدريس مطالعات اجتماعي مي تواند يك تجربه «تفنگ شكاري» ضربه اينجا و به هدف نزدن ‌آنجا، همراه با ايده هاي غير واقعي در مورد اينكه چه چيزي به نتيجه رسيده است بشود. وقتي كه معلمان مفاهيم كليدي را در هر يك از رشته هاي علوم اجتماعي شناسايي كردند و آنها را از ساده ترين تا پيچيده ترين مرتب كردند، آن وقت آنها يك پايه دربارة چيزي براي ترتيب دادن تجارب هدفمند و يك طرح براي سازمان دادن تدريس‌شان دارند.

تسهيل كردن تكوين مفهوم

به منظور پروراندن دانش و درك كردن همة رشته‌هاي علوم اجتماعي تدريس بايد روي تسهيل كردن تكوين مفهوم پايه ريزي شده باشد. كلاسهاي درس بايد مكانهاي فعالي باشند، جايي كه بچه ها با ديگران بازي كنند، با مواد و عقايد آزمايش كنند، زبان را به كار برند، و فرصتهاي خيلي زيادي براي تجارب پربار، حسي و واقعي داشته باشند. به منظور يادگرفتن ، رشد كردن در دانستن ، درك كردن افراد،‌بچه ها بايد تجارب متعدد واقعي با افراد ديگر،‌عقايد و چيزها داشته باشند. مهم نيست كه چه رشته هايي از علوم اجتماعي ارائه شده است بلكه مهم آن اهدافي است كه براي تكوين مفهوم ايجاد شده است كه تجارب، فعاليتهاي بازي و زبان انتخاب شده اين اهداف را منعكس مي كند.
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 1964 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.rar

فرمت فایل اصلی: doc

تعداد صفحات: 12

حجم فایل:20 کیلوبایت

 قیمت: 24,900 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل
  • محتوای فایل دانلودی: